ابو بصیر مىگوید: امام صادق- علیه السّلام- به من فرمود: آنچه در مورد معلّى بن خنیس به تو مىگویم، پوشیدهدار. من هم گفتم: همین کار را انجام مىدهم.
فرمود: او به درجه و مقام خودش نمىرسد مگر با آن کارى که داود بن على با او مىکند.
پرسیدم: داود بن على با او چه خواهد کرد؟
فرمود: او را مىخواند و گردنش را مىزند و به دارش مىکشد.
گفتم: چه وقت این کار انجام خواهد گرفت؟
فرمود: سال آینده.
سال آینده که شد «داود» والى مدینه گشت و معلّى را کشت؛ ابتدا او را خواند و از یاران امام صادق- علیه السّلام- از او پرسید و خواست که نام تمام آنان را بنویسد.
معلّى گفت: من هیچ یک از اصحاب او را نمىشناسم و من (فقط) دنبال نیازهاى او مىرفتم.
داود گفت: کتمان مىکنى. اگر کتمان بکنى تو را خواهم کشت.
معلّى گفت: آیا با کشته شدن مرا مىترسانى؟ به خدا سوگند! اگر مرگ زیر پاهایم بود، پا از آن بر نمىداشتم. پس او را کشت و به دارش زد، همان طور که امام صادق- علیه السّلام- فرموده بود.
اثبات الهداه: 5/ 416، حدیث 152. بحار الانوار: 47/ 109، حدیث 144